گسستن
گسستن
خم ابروی تو دلدار کمان شب قدر
صورتت کامل قرصی است چو ماه شب بدر
گلرخی بود میان همه گلهای چمن
منبر گل چو به پا شد بنشستست به صدر
بلبلان مست تمنای یکی لبخندش
ور اجابت نکند نیست دگر چاره و چدر
من حیران شده از عشق ز دیوانگیم
از شبانگه به سحر منتظرم چشم به بدر
عاقبت پرده هستیم گسستن خواهم
تا "رها" گردم از این درد به پای هر جدر
+ نوشته شده در ساعت 8:22  توسط جواد رمضانی |